درباره من و رادیو
تا چشم به این دنیا گشودم، صدای رادیو در اطرافم به گوش میرسید. پدرم عاشق رادیو بود. او شبها تا صبح، گوشی سفیدرنگ کوچکی را به رادیوی ترانزیستوری ژاپنیاش متصل میکرد و با صدای نجواگرانه رادیو به خواب میرفت. پدربزرگ مرحوم من نیز در زیرزمین خانهاش میز کار چوبی سبزرنگ و بزرگی داشت و در ساعات فراقتش به تعمیر رادیوهای لامپی و ترانزیستوری میپرداخت. اغراق نیست اگر بگویم بیشتر دانشم از رادیو را مرهون آموزههای او هستم.
در صفحات بعد، از خاطراتم درباره رادیو بیشتر خواهم نوشت.
+ نوشته شده در سه شنبه 5 تير 1403ساعت 10:14 توسط حسین
|
| تعداد بازدید : 2